معنی جلو تج - جستجوی لغت در جدول جو
جلو تج
جانب دار، جلودار، طلایه
ادامه...
جانب دار، جلودار، طلایه
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر جلوت
جلوت
مقابل خلوت، آشکاری، پیدایی، کنایه از جای آشکار و پیدا، جلوت و خلوت مثلاً آشکار و پنهان
ادامه...
مقابلِ خلوت، آشکاری، پیدایی، کنایه از جای آشکار و پیدا، جلوت و خلوت مثلاً آشکار و پنهان
فرهنگ فارسی عمید
تصویر جلوت
جلوت
هویدا و آشکارا
ادامه...
هویدا و آشکارا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جلوات
جلوات
جمع جلوه، پرویزها جمع جلوه
ادامه...
جمع جلوه، پرویزها جمع جلوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جلوت
جلوت
((جَ وَ))
آشکار کردن
ادامه...
آشکار کردن
فرهنگ فارسی معین
جلوت
آشکارا، آشکارایی، پیدایی، حضور
متضاد: خلوت
ادامه...
آشکارا، آشکارایی، پیدایی، حضور
متضاد: خلوت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
جلو ترک
نزدیک تر
ادامه...
نزدیک تر
فرهنگ گویش مازندرانی
چله تج
نوعی علف بالا رونده از درختان جنگلی
ادامه...
نوعی علف بالا رونده از درختان جنگلی
فرهنگ گویش مازندرانی
مله تج
عشقه، انواع پیچک های بدون گل
ادامه...
عشقه، انواع پیچک های بدون گل
فرهنگ گویش مازندرانی
لو تک
نوک پا
ادامه...
نوک پا
فرهنگ گویش مازندرانی